گنجینه محبت

زندگی با عشق «باقی» است...

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نگاه مهرآمیز - داستانک - ارتباط با والدین - ماهی قرمز» ثبت شده است

فضایی صمیمی

 

✅یکی از مهم ترین و بالاترین تکالیف الهی، نیکی به والدین است. اهمیت آن به حدی است که بعد از توحید نام برده شده است. 

🔘فرزندان باید بدانند احترام و خوش رفتاری با پدر و مادر نه تنها خوشنودی آن ها بلکه خشنودی خدا را به دنبال دارد. بنابراین برای کسب رضایت آنان فرزندان باید مراقب رفتار خود باشند. 

🔘فرزندان هر چه بیشتر با پدر و مادر درگیر شوند آن ها نیز حساس تر شده و رفتاری سختگیرانه تر خواهند داشت؛ پس اگر آرامش خود را حفظ کنند و با فضایی صمیمی با پدر و مادر صحبت کنند، بهتر می توانند به خواسته صحیح خود دست یابند و در زندگی شادی و نشاط خود را حفظ کنند.  

 

📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله 

🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114

🆔https://ble.ir/Mahdiyar114

🆔sapp.ir/mahdiyar114

موافقین ۰ مخالفین ۰

نگاه کینه توزانه

✍️نگاه کینه توزانه

🌸عشق و محبت تمام وجود محسن را دربرگرفته بود و به سخنِ پدر و مادرِ خود با تمام وجودش گوش می داد. سیبل تیکه پراکنی پدر و مادرش بود؛ امّا هیچ وقت بی احترامی نمی کرد.

🍀پدر: یکی مثل پسر برادرِ من پولش از پارو بالا می ره یکی هم مثلِ پسرِ ما زرنگی بلد نیست!
مادر: آره راست می گی کاش پسرمون یک کم از پسرعموش یاد می گرفت.
 محسن با شنیدن حرف های پدر و مادرش کوچکترین رفتاری که موجب ناراحتی آنان  شود انجام نمی داد. به طرفشان می رفت دستشان را می بوسید و می گفت: پدر جوون و مادر عزیز برام دعا کنین . دعاتون به من انرژی می ده.
بدون هیچ منّتی شب و روز مثل پروانه ای بی قرار به دور شمع وجودشان می چرخید و به آن ها خدمت می کرد.حتّی نگاه محبت آمیز و لبخند زیبایش را از آن ها دریغ نمی کرد.

🌺دوست محسن بارها به او می گفت: بهت محل نمی ذارن و حقتو نمی دن؛ ولی تو انگار نه انگار بازم خوش رفتاری می کنی. حداقل ناراحتی رو تو چهره ت نشون بده.
محسن می گفت: رضا جان مگه نشنیدی امام صادق علیه السلام سفارش کردن: به پدر و مادر خود بی احترامی نکنین. تا جایی که حتّی اگه بهتون ستم کردن، حق نداری نگاه کینه توزانه بهشون بکنی.
رضا با تعجب گفت: یعنی حتّی نگاهِ بد نسبت به پدر ومادرِ ظالم هم اشکال داره؟
محسن: آره رضاجان. پدر و مادر اینقدر عزیزن که حتّی نگاه کینه توزانه به پدر و مادرِ ظالم هم، باعث میشه نمازت پذیرفته نشه.(1)

 

☘️☘️☘️☘️☘️☘️

(1)🔹امام صادق علیه السلام : مَن نَظَرَ إلى أبَویهِ نَظَرَ ماقِتٍ و هُما ظالِمانِ لَهُ ، لَم یَقبَلِ اللّهُ لَهُ صَلاةً    
🌼امام صادق علیه السلام : هرکه به پدر و مادر خود که به او ستم کرده اند کینه توزانه نگاه کند، خداوند هیچ نمازى از او نپذیرد
📚الکافی،ج۲، ص۳۴۹.

 

📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله 

https://eitaa.com/Mhdiyar114

https://ble.ir/Mahdiyar114

sapp.ir/mahdiyar114

موافقین ۰ مخالفین ۰

زیبا سخن گفتن

✍️زیباسخن گفتن

 

🍃شب چادر سیاه خود را پهن کرد. مریم دوست داشت، زودتر از هر شب بخوابد. کارهای سنگین امروزش با وجود نق نق های امیرعلی برایش طاقت فرسا بود. همه جای بدنش تیر می کشید، نوک انگشتانش گزگز می کرد. استخوان هایش به ناله افتاده بود. صدای گریه امیر علی اعصابش را خط خطی کرده بود. بد خواب شده بود و طبق معمول باید او را بغل می کرد راه می رفت تا آرام شود. هر وقت همسرش به مأموریت می رفت امیرعلی ناآرام می شد.

 

🌸 دم دمای صبح بود که پلک هایش پایین افتاد و مژه های بلندش در هم فرو رفت، به آرامی او را سرجایش گذاشت. بعد از خواندن نماز خود را روی تخت خواب رها کرد. کم کم پلک‌هایش سنگین شد و بخواب عمیقی فرو رفت؛ امّا بیشتر از دو ساعت نگذشته بود که صدای زنگ تلفن روی اعصابش خط کشید.

 

🍃هر چه منتظر شد که صدا قطع شود فایده نداشت. با نوازش انگشتان روی پلک‌هایش، غبار خستگی را پاک کرد و با چشمان پر خوابی که به سختی باز شده بود، دنبال گوشی گشت تا صدایش را قطع کند و دوباره بخوابد . وقتی شماره‌ی مادر شوهرش را دید، بلافاصله تماس را برقرار کرد. مادر شوهرش با شنیدن صدای خواب آلود او کنایه زد: « مثل اینکه مزاحم خوابت شدم ببخشید اگر نگذاشتم تا ظهر بخوابی! »

 

🌸از حرف کنایه ای مادر شوهرش خیلی عصبانی شد و با نیشی که در کلامش بود، گفت: « شما نگران خواب من نباش، کارتون رو بفرمایید. »


 
🍃مادر شوهرش آهی کشید و با ناراحتی گفت:« به امیر عباس خبر دادم که امشب خونه‌ی ما دعوت هستین؛ امّا برای اینکه مشکلی پیش نیاد زنگ زدم تا بعداً گلایه نکنی که به من نگفتی! »

 

🍃حوصله‌ی بحث کردن نداشت با بی تفاوتی گفت: « باشه اگه دیگر امری نیست، برم که کار دارم. »

 

🌸خواب از چشمانش فرار کرد و پشیمانی به سراغش آمد؛ چون تصمیم گرفته بود که مثل امیر عباس رفتار کند. او حتی اگر پدر و مادر همسرش تندی می کردند با ادب و احترام برخورد می کرد به همین دلیل، او در بین خانواده و فامیل همسرش عزیز و محترم بود. وقت را تلف نکرد. بلافاصله با مادر شوهرش تماس گرفت و گفت: « سلام مادر، ببخش که باهاتون بد حرف زدم. دیشب بخاطر امیر علی فقط دو ساعت خوابیدم و بخاطر خستگی متوجهِ رفتارم نبودم. »

 

🍃مادر شوهرش که تغییر رفتار خوب او در طول هفته های اخیر با خودش را دیده بود، با خوشحالی جواب داد: « سلام عروس گلم ! اشکالی نداره خودت رو ناراحت نکن، تو این چند هفته خودت را به من ثابت کردی که چقدر مهربان و خوش قلبی. حالا هم برو یک کمی استراحت کن .»

 

📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله 

🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114

🆔https://ble.ir/Mahdiyar114

🆔sapp.ir/mahdiyar114

موافقین ۰ مخالفین ۰

رفتار فرزندان بازتابی از رفتار والدین

✍️رفتار فرزندان بازتابی از رفتار والدین

💠فرزندان به وسیله الگوگیری از رفتار والدین نحوه ارتباط خود با والدین و دیگران را می آموزند. 

✅در صورتی که رفتار والدین نیکو و مثبت باشد، فرزندان ارتباط بیشتری با والدین خود می گیرند. همچنین کسب مهارت ارتباط مناسب، بر سایر مراحل زندگی فرزندان تأثیرگذار است. 

🔘حتّی فکر و عقیده فرزندان در سایه نحوه برخورد و ارتباط والدین با فرزندان شکل می گیرد؛ چراکه ارتباط مؤثر و مثبت والدین با فرزندان، نشان دهنده احترام والدین به آن هاست. فرزندان در این مواقع احساس امنیت و حمایت از جانب والدین دارند و اعتماد به نفسشان بالا می رود و به راحتی می توانند ارتباط صحیح و صمیمانه ای با دیگران به خصوص والدین داشته باشند.

 

🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114

موافقین ۰ مخالفین ۰

نگاه مهرآمیز

 نگاه مهر آمیز 

بغض گلویش را می فشرد. دلش چشمان بارانی می خواست. دوست داشت با یکی حرف بزند تا قلب مچاله شده اش از هم باز شود. وارد مسجد شد نگاهش زینب را که گوشه ای از مسجد نشسته بود  شکار کرد. پاهای بی قرارش به سمت او رفت سلام کم جانی به او کرد و گفت: زینب جون وقت داری باهات حرف بزنم؟ زینب با روی باز و گشاده گفت: چرا که نه! مگه ما چند تا ریحانه داریم؟!

ریحانه برای لحظه ای قند تو ی دلش آب شد و گفت: ببین زینب جون بعضی وقتا من حوصله هیچ کاری ندارم حتی همین ذکری که تو داری می گی،اعصابم خورد می شه، به هم می ریزم و از خودم بدم میاد. بهانه گیر میشم و  عُقده هام  رو روی سر یکی خالی می کنم.

زینب لبخندی نمگین به او پاشید و گفت: ریحانه جون همه آدما ممکنه بعضی وقتا این طوری بشن. زمانی که حال و حوصله داری واجبات و مستحبات رو انجام  بده؛ امّا وقتی حوصله نداری، فقط واجبات را انجام بده و به خودت سخت نگیر.

ریحانه که داشت حرف های زینب رو مزه مزه می کرد دهاش از تعجب باز ماند و گفت: چه جالب نمی دونستم! فکر می کردم فقط خودم این مشکل رو دارم.

زینب لحظه ای سکوت کرد و به فکر فرو رفت بعد انگار جرقه ای به ذهنش خورده باشد گفت: ببین یک پیشنهاد برات دارم! گاهی وقتا کارای به ظاهر ساده، دارای ارزش و اهمیت فوق العاده ای هستن. اون زمانا که حال و حوصله نداری حداقل اونارو انجام بده.

ریحانه: مثلا چه کارایی؟

زینب: همین نگاه کردن با لبخند و مهربونی به پدر و مادر خودش عبادته. مگه نشنیدی که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: نگاه مهرآمیز فرزند به پدر و مادر، عبادت است.(1)

ریحانه: چه خوب! نشنیده بودم. ممنون زینب جون خیلی کمک کردی. با حرفات آروم شدم.

*************

 

  1. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : نَظَرُ الوَلَدِ إلى والِدَیهِ حُبّا لَهُما عِبادَةٌ)

بحارالأنوار : ج 77 ص 149 ح 79  

 

🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114

 

موافقین ۰ مخالفین ۰