🌼باورش برایش سخت بود. حقوق او سه برابر احمد بود؛ امّا هر ماه هشتش گره نُهش بود. در حالی که احمد آرامش خاصی داشت و هیچ وقت نِق زدن ها و ناله هایش را ندیده بود. مگر می شود؟! با اینکه تعداد افراد خانواده شان از او بیشتر بود. هر چه فکر می کرد، به عقلش جور در نمی آمد. دوست داشت راز زندگی او را بیابد. 

🍀کنار قفسه کتابها، روی صندلی چوبیِ قهوه ایِ سوخته نشسته بود؛ به غصه هایش فکر می کرد. هر وقت مشکلات و سختی ها به او هجوم می آورد، در این اتاق پناه می گرفت. مطالعه او روش خاص به خودش را داشت. یکی از کتاب ها را اتفاقی از قفسه بیرون می آورد. یک صفحه را اتفاقی باز و مطالعه می کرد. همان لحظات کوتاه ، آرامش و لذت خاصی به روح و روانش تزریق می شد. 

🌺کتابی برداشت و صفحه را باز کرد حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توجه اش را به خود جلب کرد: 
شخصی از رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله درباره [آثار] قناعت سؤال کرد ، فرمود : قناعت افزون بر نگهداشت شخصیت و عزّت نفس ، رنج زیاده خواهى و بندگى دنیاپرستان را نیز از دوش انسان بر مى دارد و جز دو کس راه قناعت را نپیماید : آن که بیشتر در پى پاداش اخروى است و بزرگى که خود را از مردم فرومایه دور نگاه مى دارد. (1)

🌸چند بار حدیث را با دقت خواند. از خوشحالی چشمانش برق می زد، با خود گفت: پس راز زندگیِ آرام دوستم احمد، عمل به این حدیث است.
دوستش را به خوبی می شناخت. قناعت و عزّت نفسِ احمد زبانزد خاص و عام بود. 
همان لحظه با خود تصمیم گرفت هم خودش طبق این سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کند و هم اینکه فرزندان خودش را، بر اساس آن تربیت کند. 

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
 
🔹1. وقَد سُئل عَن القناعةِ، فَقالَ : القَناعةُ تَجمَعُ إلى صِیانة النَّفسِ وعِزِّ القَدرِ طَرحَ مُؤَنِ الاستکثارِ ، والتَّعبُّدَ لأهلِ الدُّنیا ، ولا یَسلُکُ طَریقَ القَناعةِ إلّا رَجُلان: إمّا مُتَعَلِّلٌ یُریدُ أجر الآخِرةِ ، أو کریمٌ یَتَنَزَّهُ عَن لئام الناسِ.
📚نثر الدرّ : ج 1 ص 361.